"وندی شرمن" در هفتم ماه ژوئن سال 1949 در بالتیمورِ مریلند(در آمریکا) و در یک خانواده یهودی متولد شد. پدر وی یعنی "مالکوم شرمن" یک تفنگدار نیروی دریایی آمریکا بود. وندی شرمن در سال 1971 از "دانشگاه بوستون آمریکا" در رشته جامعه شناسی و مطالعات شهری فارغ التحصیل شد. وی همچنین در سال 1976 میلادی از دانشگاه مریلند در رشته شهرسازی، مدرک فوق لیسانس کسب کرد. وی قبل از اینکه وارد سیاست شود، به عنوان یک فعال و نیروی اجتماعی و مدنی در ایالات متحده آمریکا فعالیت داشت. وندی شرمن با "بروس استوکس" خبرنگار و کارمند موسسه پژوهشی و نظرسنجی "پیو/Pew" ازدواج کرده است. آنها برای نخستین بار یکدیگر را در سال 1978 میلادی طی بحث در مورد مسائل اقتصادی ملاقات کردند. آن ها صاحب یک فرزندِ دختر هستند.
*فعالیت های حرفه ای وندی شرمن به عنوان یک سیاستمدار و دیپلمات آمریکایی
وندی شرمن در شرایط کنونی، معاون وزیر خارجه آمریکا است ( از ماه آپریل سال 2021 میلادی تاکنون). وی پیشتر مدیر "مرکز رهبری عمومی" در "مدرسه هاروارد-کندی" آمریکا و همچنین عضو ارشد "مرکز بلفر برای علم و امور بین المللی" است.
وندی شرمن رئیس بنیانگذار نهاد موسوم به "بنیاد فنی می" است. در دوره حضور دولت کلینتون در قدرت، وی در فاصله سال های 1997 تا 2001، مشاور وزارت خارجه آمریکا بود. او همچنین مشاور ویژه "بیل کلینتون" رئیس جمهور و "مادلین آلبرایت" وزیر خارجه سابق آمریکا بود. وی از جمله چهرههای کلیدی در جریان مذاکرات مرتبط با برنامه موشک های بالستیک و هسته ای کره شمالی نیز بوده است.
وندی شرمن در دوران حضور "هیلاری کلینتون" و "جان کری" به عنوان وزرای خارجه ایالات متحده آمریکا در فاصله سال های 2011 تا 2015، به عنوان "معاون وزیر خارجه در امور سیاسی" خدمت کرد. وی در جریان مذاکرات منتهی به انعقاد توافق هسته ای ایران موسوم به "برجام"(سال 2015)، در نقش مذاکره کننده ارشد تیم مذاکراتی آمریکا ظاهر شد. "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا اندکی پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 2020 این کشور، در تاریخ 16 ژانویه 2021، وندی شرمن را به سمت معاونِ وزیر خارجه آمریکا(در دوره "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه آمریکا) انتخاب کرد.
چهره ای کلیدی دولت "کلینتون" در مواجهه با معادله اتمی کره شمالی
وندی شرمن در دوران حضور دولت کلینتون در قدرت، چهره محوری سیاست خارجی دولت وی در قبال کرهشمالی بود. وندی شرمن در اظهار نظری معروف معتقد است که "سیاست دولت کلینتون و رویکرد وی به مساله کرهشمالی بسیار کارآمد بوده زیرا حتی ذرهای پلوتونیوم نیز در این دوران به ذخایر اتمی کره شمالی اضافه نشد."
شرمن در دوران حضورِ رهبر سابق کره شمالی کیم جونگ ایل در قدرت، مذاکرات پنهانی را با رژیم وی داشت. نتیجه این مذاکره این شد که دولت وقت کره شمالی به آمریکا تعهد داد که اقدام به تولید، آزمایش و توسعه موشک های با بردِ بیشتر از 300 مایل نکند. این رویکرد در نوع خود موجب می شد تا کره شمالی از توسعه موشک هایی که می توانستند آمریکا را هدف قرار دهند، دوری کند. کره شمالی در جریان این مذاکراتِ پنهانی همچنین قول داد که هر گونه فروشِ فناوری و موشک های خود را نیز به طور کلی متوقف کند. وندی شرمن به طور خاص خواستار انجام مذاکره با نظام سیاسی کره شمالی جهت کسب دستاوردهای عینی در مورد برنامه موشکی و هسته ای این کشور بود. او معتقد بود که دولت وقتِ کره شمالی نیز آماده انجام مذاکرات و بکارگیری دیپلماسی است. با این حال، در سال 1999، "جیمز بیکر" وزیر خارجه وقت آمریکا از رویکرد وندی شرمن و تیم سیاست خارجی آمریکا در قبال کره شمالی شدیدا انتقاد کرد و آن را توام با ضعف و سازشکاری دانست. بیکر معتقد بود که "کره شمالی در ازای چیز های کمی که در قالب توافق با آمریکا داده، امتیازات زیادی را از واشنگتن گرفته است". "جان بولتون" نیز در سال 2011 در انتقادی صریح از وندی شرمن، وی را ایجاد کننده سیاست خارجی سازشکارانه در قبال کره شمالی دانسته و تاکید کرده که رویکرد وندی شرمن در رابطه با کره شمالی، به هیچ عنوان تامین کننده منافع آمریکا نبوده است.
نسخه تکراری سناریوی "فریبکاری" در قالب معادله اتمی ایران
وندی شرمن یکی از دیپلمات هایی است که به معنای واقعی کلمه باید او را نمودی از سیاست های فریبکارانه آمریکا علیه ایران در چهارچوب مذاکرات دیپلماتیک دانست. با این حال جالب است که شرمن در موضع گیری در اکتبر سال 2013 می گوید: "فریبکاری بخشی از دی ان ایِ ایرانی ها است!" مساله ای که با واکنش جدی ایران مخصوصا برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در آن زمان رو به رو شد و آن ها به صورت صریح و قاطع از شرمن خواستند که از ملت ایران عذرخواهی کند.
البته که رویکردهای خصمانه وندی شرمن علیه ایران در چهارچوب مذاکرات اتمیِ منتهی به برجام، تنها به ایراد مواضعی نظیر آنچه پیشتر گفته شد محدود نمی شود. او در جریان یک مصاحبه که پس از انعقاد توافق برجام انجام شده می گوید که "هدف آمریکا در جریان مذاکرات برجام، تعطیل شدن کلیِ برنامه اتمی ایران بوده است. با این حال، وقتی این مساله برای واشینگتن در دسترس نبوده، آمریکا به برجام رضایت داده است." وی همچنین در موضع گیری دیگری در جریان مصاحبه خود می گوید که "اساسا توافق برجام یک توافق تخصصی بوده و وی مطمئن است که شمار زیادی از نمایندگان دموکرات و جمهوریخواه کنگره آمریکا آن را مطالعه نکرده اند". مسالهای که در نوع خود نشان می دهد اساسا آمریکایی ها از همان ابتدا نیز نَه به متن برجام و نَه روح آن اعتقادی نداشتهاند وصرفا آن را ابزاری جهت متوقف ساختن توانمندی ها و پیشرفت های اتمی ایران ارزیابی کرده اند.
یکی دیگر از نمودهای فریبکاری وندی شرمن در جریان مذاکرات اتمی منتهی به توافق برجام، در تاریخ دوم فروردین ماه سال 1396 و در جریان سخنرانی وی در "اندیشکده وودرو ویلسون" و در حصور "کاترین اشتون" مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که وی نیز نقشی قابل توجه در مسیر انعقاد توتفق برجام داشته روشن میشود. در این راستا وی می گوید که:
"پس به این ترتیب ایران توافق کرد که تمام کارهای فنی لازم را برای اطمینان دادن از این که تمام مسیرهای تامین مواد شکافت پذیر در این کشور مسدود شده و هیچ زنجیره ای مخفیانه ای هم برای تامین مواد شکافتپذیر در این کشور قابل شکلگیری نباشد به انجام برساند و 5 1 و اتحادیه اروپا توافق کردند که (با پوزخند) تحریم های هستهای را موقتا متوقف کنند. lift لغتی است که در زبان انگلیسی به معنی معلق نگاه داشتن و یا موقتا متوقف کردن است اما طرف ایرانی lift را به معنی (پایان دادن و خاتمه دادن ترجمه می کرد و به همین دلیل هم ما از این لغت استفاده کردیم-یکی از کارهایی که دیپلمات انجام می دهد این است که توجه داشته باشد که زبان از اهمیت زیادی برخوردار است - و خود این معلق نگه داشتن نیز فقط شامل تحریم های هسته ای و نَه تحریم های مربوط به مقابله با تروریسم و یا تحریم های مربوط به نقض حقوق بشر و یا تحریم های مربوط به اشاعه و یا انتقال تسلیحات می شود."
وندی شرمن در بخشی دیگر از خاطرات خود راجع به روند منتهی به انعقاد توافق برجام، به این نکته اشاره میکند که در جریان مذاکرات، هم وی و هم "عباس عراقچی" مذاکره کننده ارشد وقت ایران، صاحب نوه شده اند. مسالهای که از دید وی اتفاق خوشایندی بوده و شرمن و عراقچی عکس نوه های خود را نیز به یکدیگر نشان دادهاند. با این حال، نکته جالب این است که شرمن تاکید می کند که این مساله موجب نشده که موضع گیری ها و سخت گیریهای وی در قبال ایران چندان تغییری کند. وی همچنین در خاطره ای دیگر در مورد توافق برجام می گوید که در بحبوحه نهایی شدنِ توافق برجام، زمانی که عباس عراقچی یک مساله چالشی را در قالب مذاکرات برجام مطرح کرده، وی به قدری دچار فشار و خشم شده که بغص کرده و چشمانش نیز پُر از اشک شده است. او درادامه می گوید: "عراقچی و تختروانچی مبهوت شده بودند. آنها برای اولین بار طی یک ماه، ساکت شده بودند. چیزی در صداقت ناامیدی من باعث عبور از مانع شده بود. بعد از یک لحظه طولانی سکوت، عراقچی اعتراض خود را پس گرفت. این ارزیابی اشکبار به حرکت اصلی مکعب روبیک تبدیل شد." البته که مسائلی از این دست ازدعاهای شرمن هستند و نمی توان آن ها را کاملا درست ارزیابی کرد.
وندی شرمن از دوران حضور خود در وزارت خارجه آمریکا و تجربیاتی که از این دوران داشته، کتابی را با عنوانِ Not For The Faint of Heart: Lessons in Courage, Power and Persistence منتشر کرده است. این کتاب در ایران با نامِ "بدون هراس" منتشر شده است. به طور کلی، وندی شرمن که اکنون نیز معاون وزیر خارجه آمریکا است را باید فردی دانست که همچون بسیاری از اسلافش، دی ان ایِ فریبکاری داشتن را به صورت عملی به ایران و ایرانی نشان داد و حتی در برهههای مختلف زمانی نیز از این ویژگی خود به مثابه یک افتخار یاد کرد. با این حال، همین افراد بارها و بارها و در موقعیتهای مختلف به ایران و مواضع و سیاست های آن ها ایراد گرفته و با پشتوانه های گسترده رسانه ای، آمریکا و غرب را به مثابه سمبل درستکاری و نکات مثبت در جهان، و ایران را نیز همچون محور شرارت بین المللی تصویرسازی کرده اند!
با این همه، تاریخ بار دیگر شرمن را در برابر ایران قرار داده است. تردیدی نیست که فریبکاریهای پیشین این دیپلمات آمریکایی در رابطه با ایران، سخت گیری های قابل توجه تیم ایرانی در مواجهه با وی و تیم سیاست خارجی آمریکا را در دوران کنونی به همراه خواهد داشت. مساله ای که بدون شک می تواند نقش مهمی در تامین اهداف و منافع ملی کشورمان در دوران جدید بازی کند.